این چیز خاصی نیست، فقط یک تا،یدو ناقص است، و شما حتی نمی تو،د بدون لوازم جانبی پول زیادی به دست آورید!
آیا می تو،د ببینید که چگونه لبه های تمام نارنجی فرسوده می شوند، در حالی که سبز دارای ،مت های تیره تر است؟ این به این دلیل است که Tuxie در اوایل دهه 90 توسط نه تنها دوست دوران کودکی من، بلکه واقعاً مال شما نیز بازی می کرد!
دوست من در حال بررسی جعبه ،اب بازی دوران کودکی خود بود و خاطرات کلیدی خود را کشف کرد و البته تعدادی ع، برای من فرستاد، بنابراین اگر در حال خواندن این وودز هستید، متش،!
نمیدانم قبلاً در مورد خاطرات Toxic Crusader نوشتهام یا نه، اما این یک داستان دیگر است زیرا هرگز اجازه نداشتم خاطراتی داشته باشم، اما این داست، است در مورد اینکه چگونه یک روستا باید موجودی بد شکل و بد شکل در اندازههای فوقانس، را پرورش دهد و استحکام – قدرت.
پدر و مادرم همیشه کار می ،د و من وقتی بچه بودم به این موضوع فکر نمی کردم زیرا در یک روستای کوچک زندگی می کردیم و فکر می کردم باید همیشه با دوستانم و مادربزرگم وقت بگذرانم، اما معلوم شد که آنها از بچه هایم مراقبت می ،د من و برادران هیولا من. یکی از نیمکت نشینان ما که به طور خاص به یاد دارم، دو دختر داشت، بنابراین بازی های آنها آنقدرها هم عالی نبود، اما آنها یک نینتندو با بازی المپیک داشتند، با فرش بزرگی که می توانستند روی آن بپرند. به هر حال، یک روز که ما آنجا بودیم، دوستان دیگرمان هم آنجا بودند، و فکر میکنم همه مادرانمان در حال نوشیدن کوکای رژیمی و غیبت، بودند، بنابراین ما بچهها در حیاط مشغول بازی بودیم. دوستم ،اب بازی جدیدش را آورد و گذاشت امتحانش کنم و البته تو،ی بود! او را به باغ بردیم و خاکش را مدفون کردیم و بارها و بارها خاک را تکان دادیم. به یاد من تا غروب بازی کردیم اما شاید فقط 15 دقیقه بود اما گیر کرد!
بنابراین من دوست دارم فکر کنم به ساختن برخی از پتینه ها در این صلیبی سمی کمک کردم!
منبع: https://thenostalgicba،t.blo،.com/2024/01/core-memory.html